پیری برای جمعی سخن می گفت. در میان صحبتش لطیفه زیبایی برای حاضران تعریف کرد. همه خندیدند. بعد از لحظه ای دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند. پیرمرد دوباره لطیفه را تعریف کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید. او لبخندی زد و به آنها گفت: ببینید دوستان من! وقتی که نمی توانید بارها و بارها به لطیفه ای تکراری بخندید، پس چرا بارها و بارها به غم و غصه های تکراری زندگی تان فکر کرده و درباره آنچه گذشته، افسوس می خورید؟ «سوره حدید آیه 23: تا بر آنچه از دستتان مىرود اندوهگین نباشید و بدانچه به دستتان مىآید شادمانى نکنید. و خدا هیچ متکبر خودستایندهاى را دوست ندارد»
Design By : Pichak |